پیش از پرداختن به ژیمناستیک قهرمانی، بپردازیم به مایکل فلپس، شناگر و دارندهٔ مدال طلای المپیک.
نقل شده که او در هر مسابقهای، یک روال همیشگی را دنبال میکرد. دو ساعت زودتر میآمد. طبق الگویی دقیق، تمرینهای کششی و نرمشی انجام میداد:
هشتصد متر شنای مختلط، پنجاه متر شنای آزاد، ششصد متر پازدن با تختهٔ شنا، چهارصد متر شنا بدون استفاده از پا و غیره.
پس از گرم کردن، خودش را خشک میکند، هدفونش را میگذارد و روی میز ماساژ مینشیند (هرگز دراز نمیکشد). از این زمان به بعد، او و مربیاش، تا پایان مسابقه یک کلمه هم با هم حرف نمیزنند.
شاید گمان کنید این روال یکجور ژست گرفتن است. اما پای مسئلهای مهمتر در میان است:
سالها تمرین و ممارست در تمرین تا به یک الگوی فعالیتی شخصی دست پیدا کند.
فلپس توضیح میدهد که: «این فقط یک روال روزانه است. روال من. روالی که کل زندگیم دنبالش کردم. قصد ندارم تغییرش بدم».
تحقیقات نشان میدهند وقتی مکرراً کار خاصی را انجام میدهیم، نورونها یا سلولهای عصبیمان از طریق دروازههای ارتباطی موسوم به «سیناپس» اتصالات جدیدی برقرار میکنند. تکرار کارها باعث تقویت این اتصالات میشود و مغز آسانتر میتواند آنها را فعال کند.
برای مثال، وقتی کلمهٔ جدیدی را یاد میگیرید، برای آنکه به این کلمه مسلط شوید، باید در فواصل زمانی مختلف آن را چند بار تکرار کنید. برای اینکه کلمه را بعدها به یاد آورید، باید همان سیناپسها را فعال کنید تا در نهایت بدون آنکه آگاهانه دربارهٔ کلمه فکر کنید، معنی آن را بدانید.
با تکرار، روال به ملکهٔ ذهن و عادت همیشگی تبدیل میشود.
در ژیمناستیک قهرمانی هم چنین سازوکاری حاکم است:
شخصیسازی الگوهای فعالیتی (یا همان روال) که کمک میکند ذهنمان را از انتظاراتی آزاد کنیم که توجه ما را میربایند و بتوانیم با قدرت روی موضوعاتی تمرکز کنیم که اهمیت دارند.
منبع مورد استفاده:
اصلگرایی | اصل را بچسبید و فرع را رهاکنید
گرگ مککیون
دکتر بهنام شاهنگیان/ مهدی مصلحی
نشر آموخته